داستانهای تاریخی و ادبی مرتبط با محوطه جهاني بيستون
کتیبه و نقش برجسته داریوش به «لوح زروتای آسیا» و نیز «ملکه کتیبههای شرقی باستان» نیز معروف است. آنچه جغرافی نگاران اسلامی و جهانگردان و سفرنامهنویسان درباره کتیبه و نقشهای داریوش نگاشتهاند حاکی از تصورات واهی است؛ مثلا ابن حوقل بغدادی در کتاب صورهالارض مینویسد: «و کسی به من چنین گفت که به مسافرتی دورتر از طاقبستان نقش سنگ مکتبی با معلم و بچهها را دیدهاست و در دست معلم تسمهای است که بدان قصد زدن بچهها را دارد.» ژان شادر در سفرنامه خود از کتیبه بیستون یاد کرده و فروهر را صلیب عیسی و دوازده پیکر آن را دوازده حواریون پنداشته است. روبرت کوپر عقیده داشته است که این حجاریها فتح شلم نصر، پادشاه آشور، نسبت به بنی اسرائیل را نشان میدهد. کتیبه و نقشه برجسته هرکول بر صخرهای از کوه که پیش نشستگی پیدا کرده، ساخته شدهاست که هرکول با موی و ریش مجعد در سایه درختی (زیتون) بر روی پوست شیری لم دادهاست. در پشت سر هرکول در کنار نقوش به خط یونان قدیم در 7 سطر بر لوحی سنتوری شکل دیده میشود. به احتمال زیاد باتوجه به متن کتیبه و ذکر نام شخصی به نام (کل امن) فرمانده بزرگ، گمان بر این است این شخص در جنگهایی بر ضد مهرداد اول شرکت داشته است و توانسته به نوعی خود را از گرفتاریهای جنگ برهاند و به یادگار نجات خود از این مخکصه به دستور او و به وسیله هیاکینتوس این اثر ایجاد شده است. قدیمیترین روایات تاریخی درباره فرهادتراش، به «ابن رسته» در کتاب الاعلاق النفیسه باز میگردد که دربارهی سنگاب، نهری سنگی و بناهایی که از آن کسریها هستند، نوشته است. در روایت ابن رسته، سه نکته قابل توجه وجود دارد: اول اینکه بیستون در ابتدا بهستون تلفظ میشده، و دوم آنکه تأسیسات آبرسانی سنگی در ن موجود بوده است که احتمالا ساسانیاند و سوم به بنای کسریها اشاره میشود. ابن حوقل به نقل از عمروبن بحر جاحظ در کتاب البلدان مینویسد که: "یکی از پادشاهان ساسانی خواست که در اندرون کوه بازاری سازد تا نیرومندی و تسلط خود را نشان دهد. بر پشت این کوه آنگاه که از عراق آینده جایی شبیه غار است که چشمه آبی در آن جاری است و نقش اسبی به زیباترین شکلی که ممکن است بر دیوار آن است و مردم معتقدند که نقش اسب خسرو به نام شبدیز است و نیز در آنجا نقش خسرو از سنگ و نقش زن او شیرین در سقف غار کنده شده است".